خراسان غربی به مرکزیت سبزوار

Western Khorasan to the center of Sabzevar

خراسان غربی به مرکزیت سبزوار

Western Khorasan to the center of Sabzevar

خراسان غربی به مرکزیت سبزوار

جغرافیای سرزمین خراسان در طول تاریخ خود تغییرات زیادی را تجربه کرده است. چندین قرن قبل علاوه بر خراسان های شمالی، رضوی و جنوبی که اکنون در محدوده خاک جمهوری اسلامی ایران قرار دارند، بخش های وسیعی از کشورهای افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان نیز جزئی از خراسان بزرگ محسوب می شده است. اما امروزه با تغییر مرزهای مورد توافق بین المللی و ایجاد کشورهای جدید و مستقل در منطقه، محدوده جغرافیایی خراسان ایران نیز به شکل امروزی در آمده است. به طوری که بر اساس نقشه کنونی کشور ، محدوده تخمینی خراسان غربی شامل شهرستان های سبزوار، جوین، جغتای، خوشاب، داورزن، بردسکن، کاشمر، خلیل آباد، فیروزه و بخش هایی از شهرستان نیشابور یا حتی شهرستان های اسفراین و جاجرم و بجستان در خراسان های رضوی و شمالی می شود.

در نقطه ی کانونی خراسان غربی شهر سبزوار قرار دارد که با بیشترین میزان جمعیت و مرکزیت جغرافیایی نسبت به بقیه شهرها و برخورداری از امکاناتی نظیر راه های مواصلاتی اصلی، فرودگاه بین المللی، دانشگاه ها و مراکز معتبر علمی، مراکز فرهنگی و هنری، شماری از صنایع و بازار بزرگ اقتصادی منطقه، مهمترین شهر منطقه خراسان غربی محسوب می شود.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نیشابور» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

باز هم دارند به صورت خود خنج می کشند و بر سرشان خاک می پاشند و گریبان می درند، به زمین و زمان فحش می دهند، نمایندگانشان را به سیخ می کشند، می خواهند از همه خاک خراسان انتقام بگیرند، قیصریه ها که چه عرض شود، اگر بتوانند می خواهند همه خاک خراسان را به آتش بکشند و ... اما این همه غوغا و هیاهو برای چه؟ تنها برای بیان یک حقیقت! یک حقیقت ساده جغرافیایی. اینکه سبزوار در منطقه غرب خراسان و مرکز این منطقه است.
 

یعنی دست برقضا سبزوار به عنوان بزرگترین شهر غرب خراسان و تقریبا در نقطه کانونی بقیه شهرستان های این منطقه قرار دارد. درست برخلاف نیشابور که اگر بخواهد خود را در غرب خراسان جا بزند، در دورترین گوشه آن جای می گیرد که هیچ اشراف و مرکزیتی بر بقیه مناطق ندارد و تازه به خاطر عدم برخورداری از هیچ امتیاز موثر و خاصی نظیر فرودگاه یا دانشگاه های معتبر ملی، یا جاده های مواصلاتی اصلی به جهات مختلف، نه تنها مرکزیت جغرافیایی ندارد، بلکه از مرکزیت معنوی هم برای مناطق غرب خراسان برخوردار نیست. اگر هم نیشابور بخواهد  خود را به دامان مرکز خراسان تحمیل کند یا زیر سایه شهر مادر خود مشهد قرار می گیرد که در همه سالهای گذشته تا کنون نیز به لحاظ رشد صنعتی و جمعیتی وابسته به سرریزهای این دومین کلانشهر کشور بوده، یا باید با رقبای قدرتمند دیگری نظیر تربت حیدریه و کاشمر رقابت کند و بنابراین حتی در مرکز خراسان هم نیشابور مرکزیتی به معنای واقعی ندارد.
 

کاشمر البته موقعیت بینابینی دارد. هم می توان آن را جزء شهرهای مرکز خراسان به حساب آورد و هم غرب خراسان. این به علاقه خود مردمان شریف کاشمر بستگی دارد که بخواهند خود را در کدام حوزه تعریف کنند. به هرحال کاشمر از طرفی به خاطر ساخت فرودگاه اشتراکی با تربت حیدریه و فاصله بسیار نزدیک تا مرکز آن شهرستان، جزء نواحی مرکزی خراسان رضوی محسوب می شود و از طرفی به خاطر قرار داشتن در نیمه غربی خراسان و اشتراکات و پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی و تجاری با ناحیه سبزواربزرگ جزء غرب خراسان هم هست.

 

اما نیشابوریان برای مدت های طولانی تلاش هایی بیهوده کردند تا با استناد به بعضی نقشه ها و منابعی که تنها مربوط به یک دوره محدود از تاریخ پر فراز و نشیب ایران بود، چنین وانمود کنند که نیشابور همیشه مرکز منطقه خراسان غربی بوده است! حال آنکه بسیاری از نقشه ها و منابع تاریخی دیگر هم وجود دارد که سبزوار را در دوره هایی نظیر حکومت سربداران یا دوره های پیش از اسلام در زمان احداث آذربرزین مهر در محدوده روستاهای مهر و ریوند و یا در زمان رونق شهر چندهزارساله ای در محدوده تپه باستانی عیدگاه(پشته دامغانی) درست در جوار محدوده فعلی شهر سبزوار و حتی در تاریخ اساطیری و افسانه ای ایران زمان نبرد رستم و سهراب در میدان دژ سپید این شهر و ... همه و همه سبزوار را شهر مهم و مرکزی غرب خراسان و شمال شرق ایران در بیشتر ادوار تاریخ نشان می دهند. 

 

به هرحال از آنجایی که تاریخ فقط به جهت کسب تجربه مهم است و رویدادها و اتفاقات آن هیچ تضمین و مبنایی برای تصمیم گیری ها و تقسیم بندی های امروزی نیستند، نیازی نداریم که به بررسی دقیق و ریشه ای مفهوم غرب خراسان در صده ها و هزاره های گذشته بپردازیم. همانطور که امروز کسی نمی گوید چون در چند هزارسال قبل در دوره حکومت مادها یا هخامنشیان شیراز یا همدان پایتخت ایران بوده اند، امروزه هم باید این شهرها را پایتخت بدانیم، بلکه همه به خوبی پذیرفته ایم که تهران پایتخت امروز ایران است، درباره جغرافیای غرب خراسان نیز، نقشه های تاریخی و وضعیت گذشته ملاک عمل نیست. ملاک نقشه امروزی خراسان  است که در آن به وضوح سبزوار در غرب و نیشابور در زیرسایه مشهد در مرکز خراسان و کاشمر در محدوده ای بین غرب و مرکز این استان واقع شده است.
 

بنابراین آنجا که شبکه 4 سیما نقشه غرب خراسان را نشان می دهد که سبزوار در مرکز آن مشاهده می شود، هیچ توهین و توطئه ای علیه منافع شهرهای دیگر در کار نیست، بلکه بیان یک واقعیت جغرافیایی است که هر بار به شکلی رخ می نماید. یک بار از زبان  آن سید شریف، معاون  استاندار خراسان رضوی و یک بار از شبکه 4 سیما و ... به هرحال از قدیم گفته اند چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. سبزوار بزرگترین شهر موجود در غرب خراسان است و امروز این نیشابوری ها هستند که بر سر بیان یک واقعیت جغرافیایی  این همه جنگ و جدال و همسایه ستیزی به راه می اندازند و به قول معروف برای یک دستمال قیصریه را به آتش می کشند. این بی شک نشان دهنده سقوط فرهنگی شهر عطار و خیام است. این دیگر آن  نیشابوری نیست که به قول بیهقی هنگام به دار آویختن حسنک وزیر، مردمانش زار می گریستند.... این انگار فقط آن نیشابوری است که باز هم به قول بیهقی مشتی رند را سیم دادند که به حسنک سنگ بزنند!
 

انتظار می رود بزرگان و فرهیختگان خاموش نیشابور که امیدواریم امروز هم کمتر از گذشته نباشند، سرانجام این سکوت غیرمسوولانه خود را بشکنند و در مقابل این حجم عظیم از هوچی گری و بدنویسی و بدگویی و همسایه ستیزی های مشتی رند از همشهریان خود، چهره فاضلانه تری از نیشابور را در دوستی و هم پیمانی و مودت با دیگر همسایگانش خصوصا سبزوار عزیز به نمایش بگذارند.

 

 

 

 

 

  • سبزوار خراسان غربی
  • ۰
  • ۰

یکی از نیازهای ضروری توسعه کشور، تمرکز زدایی از کلانشهرها و مراکز کنونی جمعیتی است. در حال حاضر در کشور شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، کرج، شیراز و اهواز از مهمترین و بزرگترین کلانشهرها محسوب می شوند که با چند میلیون نفر جمعیتی بیشترین امکانات توسعه ای را نیز در خود و مناتطق حومه ای خود جای داده اند. و این موضوع باعث محروم ماندن بسیاری دیگر از مناطق دورتر از امکانات و زیرساخت های توسعه ای شده است که سبب مهاجرت جمعیت از روستاها و شهرهای کوچکتر به این کلانشهرها می شود.

جهت تمرکززدایی از این مراکز و توزیع عادلانه امکانات در همه بخش های کشور ضرورت ایجاد استان هایی جدید در دیگر مناطقی که علی رغم برخورداری از ظرفیت ها و ضرورت های توسعه یافتگی، به دلیل عدم دریافت توجه کافی محروم باقی مانده اند، احساس می شود.

بی شک یکی از استان هایی که هم به لحاظ وسعت و هم به لحاظ جمعیت زیاد و هم به لحاظ توسعه نامتوازن (تمرکز همه امکانات در مرکز و محرومیت بقیه مناطق) ضرورتاً باید مورد تقسیم قرار گیرد، استان خراسان رضوی است.

خراسان رضوی با بیش از 6 میلیون نفر جمعیت و 28 شهرستان به راحتی می تواند به 3 استان کوچکتر تقسیم گردد.

بهترین مراکز پیشنهادی برای استان های جدید هم به لحاظ موقعیت جغرافیایی و هم به لحاظ امکانات و زیرساخت های موجود توسعه و هم به لحاظ پراکنده شدن توزیع امکانات در مناطق محروم تر، شهرستان های سبزوار و تربت حیدریه محسوب می شوند.

در زیر نقشه پیشنهادی استان خراسان غربی به مرکزیت سبزوار شهر دیرینه های پایدار و ریشه فرهنگی خراسان را مشاهده می کنید که نشان می دهد سبزوار هم به لحاظ مرکزیت جغرافیایی و هم امکانات زیرساختی نظیر فرودگاه و جاده های اصلی و مسیرهای ریلی بهترین گزینه برای تشکیل استانی جدید در شمال شرق ایران و غرب خراسان رضوی است.

برای استانی که به مرکزیت سبزوار تشکیل بشود، اسامی دیگری نظیر استان بیهق، استان سربداران، استان ترشیز و بیهق، استان سبزوار، استان ساسویه آباد و ... نیز پیشنهاد می شود.


  • سبزوار خراسان غربی
  • ۰
  • ۰

برخی از وبلاگ های نیشابوری با نگاهی متعصبانه اقدام به ترسیم و انتشار نقشه هایی خیالی از استانی به مرکزیت نیشابور در شمال شرق ایران کرده اند که بیشتر در حد بوالهوسی است.

برخی از نیشابوریان متعصب که بدون آوردن دلیل و توجیهات کافی مدعی هستند، شهرشان می تواند مرکزیت استانی به نام خراسان غربی را برعهده بگیرد، در نقشه خیالی خود، شهرستان های سبزوار و تربت حیدریه و کاشمر را نیز که خودشان مدعی استان شدن هستند و اتفاقا شایستگی و اولویت های بیشتری از نیشابور برای این موضوع دارند را نیز زیرمجموعه استان خود تصور کرده اند.

از ایرادات واضح این نقشه این است که شهر نیشابور در حالی به عنوان مرکز این استان خیالی تصور شده است که موقعیت جغرافیایی نیشابور در مرکز این استان نیست و در گوشه ی شمال شرقی است. و بسیاری از شهرهای غرب، جنوب، جنوب غربی و شمال غربی این استان فاصله ی زیادی تا مرکز آن دارند و تقریبا همین مشکلی که امروز در خراسان رضوی وجود دارد و باعث بی عدالتی در دسترسی و برخورداری مردم شهرستان های دورتر از خدمات ارائه شده در مرکز استان می شود، در نقشه ی این استان خیالی نیز به قوت خود باقی است.

 در اینجا این سئوال پیش می آید که واقعا اگر قرار است استان جدیدی با حضور این شهرستان ها در نیمه ی غربی خراسان رضوی و شمال شرقی ایران تشکیل شود، چرا نیشابور باید مرکز این استان باشد؟ و مثلا چرا کاشمر که تقریبا در مرکز جغرافیایی این استان قرار دارد، مرکزیت سیاسی و اداری آن را نیز نپذیرد؟

اشکال دومی که دراین نقشه مشاهده می شود این است که نیشابور در حالی مرکز استان خیالی جدید فرض شده است که فاصله ی بسیار کمی با مشهد مرکز استان کنونی خراسان رضوی دارد. این در حالی است که یکی از اصلی ترین اهداف در تقسیمات کشوری و تشکیل استان های جدید تمرکز زدایی از مراکز و کانون های کنونی تجمع امکانات ، اعتبارات و سرمایه ها است و توزیع عادلانه تر فرصت ها در همه مناطق خصوصا مناطقی است که تا کنون به خاطر دوری از مراکز فعلی استان ها از برخی امکانات ضروری محروم باقی مانده اند.در حالی که نیشابور خود به دلیل نزدیکی به مشهد هم از سرریز امکانات و سرمایه گذاری های صنعتی و هم از سر ریز جمعیت این شهر برخوردار شده و خود در دامان کلانشهر مشهدکه مادر شهر منطقه است، در حال تبدیل شدن به یکی دیگر از کانون های انباشت امکانات و به تبع آلودگی ها و ترافیک و ناهنجاری هاست و بنابراین تقویت بیشتر نیشابور در دامان کلانشهر مشهد با تبدیل این شهر به مرکزیت استانی دیگر، هرگز کار عاقلانه ای نیست.

از دیگر ایرادات واضح این نقشه این است که شهرستان های سبزوار و تربت حیدریه هرگز با قرار گرفتن در استانی به مرکزیت نیشابور موافقت نمی کنند. زیرا خود مدعیان سرسخت و جدی استان شدن هستند و همه فاکتورهای مورد نیاز در این دو شهرستان بیشتر از نیشابور جمع شده است. 

به غیر از ایرادات فوق که بیشتر مربوط به فاصله و موقعیت جغرافیایی نیشابور بود، به لحاظ امکانات و زیرساخت های زیربنایی توسعه هم نیشابور فاقد صلاحیت های لازم برای مرکزیت استانی جدید در شمال شرق ایران است. نیشابور فاقد راه های ارتباطی استاندارد و قابل توجه به سایر نقاط استان خیالی است که نقشه آن را ترسیم کرده اند و دسترسی مردم شهرستان های این استان خیالی از جمله بردسکن، زاوه، رشتخوار، خلیل آباد، جغتای، گناباد، بجستان و ... به نیشابور بسیار دور و از جاده هایی نا امن، فرعی و غیر مستقیم است.

نیشابور همچنین به دلیل عدم برخورداری از فرودگاه نمی تواند میزبان انجام رفت و آمدهای مدیران و مقامات عالی رتبه کشوری باشد که معمولا از طریق هوایی به مراکز استان ها رفت و آمد دارند و بنابراین اگر نیشابور با این وضعیت مرکز استان شود، رفت و آمدهای مهم سیاسی و اداری به این شهر باید یا از طریق فرودگاه سبزوار یا از طریق فرودگاه مشهد انجام شود که این به معنای وابستگی به دیگر شهرها است که جایگاه استقلال آن را به عنوان یک شهر مرکز استان زیر سئوال می برد!

کانون های تعصب ورزی نیشابور مدت هاست با به راه انداختن پروپاگاندای رسانه ای سعی دارند چنین وانمود کنند که نیشابور شایسته ی استان شدن است و در همین راستا نقشه هایی خیالی طراحی کرده و یادداشت های موهومی نیز می نویسند که در این مطالب دائما سعی بر توهین به شهرهای رقیب خود ازجمله سبزوار و ترتبت حیدریه و تفرقه انداختن در میان مردم شهرها و روستاهای این مناطق دارند. غافل از اینکه با انجام این گونه کارها هر روز بیشتر همان باقی مانده اعتبار قدیمی خود را نیز از دست می دهند و باید آرزوی ارتقاء به مرکزی استانی جدید همزمان با سبزوار و تربت حیدریه یا نهایتاً یک دهه بعد از آن ها را مدت های بیشتری در دل خود احساس کنند.  

 

 

 

  • سبزوار خراسان غربی
  • ۰
  • ۰


یکشنبه سیاه نیشابور


به مناسبت دومین ماه از وقوع حادثه ی یکشنبه سیاه نیشابور. هاجر چنارانی نماینده 70 هزارنفر از مردم نیشابور به خاطر یک اشتباه لفظی که سید جواد حسینی معاون استاندار خراسان رضوی انجام داده بود و همان موقع نیز بابت این اشتباه عذرخواهی کرده بود، یک ماه بعد در فرهنگسرای سیمرغ با به راه انداختن سر و صدا و آشوب به سمت این میهمان شهر خود رفت و با پایه ی میکروفون به او حمله کرد و کاری کرد.


چنارانی در صحبت هایش میگفت این سبزواری فکر میکنه. باید بگه غلط کردم!


سرانجام جواد حسینی که از طایفه معزز سادات حسینی و از فرزندان شایسته دیار سربداران است، با متانت و بردباری هرچه تمام تر سخنرانی خود را به پایان رساند و از همه نیشابوریان تشکر و مجددا عذرخواهی و سپس نیشابور را ترک کرد.


رفتار هاجر چنارانی همان موقع مورد اعتراض شماری از نیشابوریان فرهیخته قرار گرفت و از جمله خانم مطهره سخاوتی بر اساس فیلمی که از آن رویداد پخش شده در همان محفل به خاطر این رفتار چنارانی عذرخواهی کرد.


اما عده ای دیگر از متعصبان نیشابوری که در مراسم حضور داشتند برای هاجر چنارانی کف زدند و سوت کشیدند و در روزهای بعد در سایت ها و نشریات محلی نیشابور و نیز در خیابان های شهر با نصب بنرهایی حمایت خود را از این نماینده هتاک اعلام کردند.


با این حال اوضاع در کشور فرق می کرد. کلیپ رفتار زننده چنارانی که به سرعت در همه ایران پخش شده بود مورد انتقاد گسترده همه فرهیختگان و صاحب نظران و رسانه های ملی قرار گرفت و حتی رضا رشید پور مجری برنامه زنده تلویزیونی حالا خورشید از شبکه سه سیما در یک گفتگوی تلفنی با هاجر چنارانی صراحتاً به او گفت اگر من جای شما بودم از مردم عذرخواهی می کردم.


نکته جالب این ماجرا اینجاست که چنارانی انتظار داشت معاون استاندار خراسان رضوی به خاطر یک اشتباه لفظی ساده خود در بیش از یک ماه قبل، که همان موقع هم معذرتخواهی کرده بود، چندبار معذرتخواهی بکند و حتی بگوید: «غلط کردم» (فیلم اظهارات چنارانی موجود است) اما خود این نماینده هتاک طوری که انگار گمان می کرد، خونش از دیگران رنگین تر است، یا چون نیشابوری است، نژاد برتری از دیگران دارد و حق دارد هر کاری دلش خواست بکند، با وجود اینکه همه کشور رفتارش را محکوم کردند، با این حال تا به این لحظه حاضر به عذرخواهی نشده و همچنین به جز شماری از فرهیختگان نیشابور که از همان اول راه خود را از این گونه رفتارهای زننده چنارانی جدا کردند، هیچ یک ازنهادهای رسمی شهر نیشابور نیز تا کنون بابت این رفتار زشت نماینده این شهر معذرتخواهی رسمی نکرده اند. 


نیشابوری ها ادعای ابرشهری دارند، اما فرهنگ و منطق حاکم بر رفتار امروزیشان چیز دیگری را می گوید. چیزهایی از جنس حقارت و پوچی ...


البته مردم بزرگوار و نجیب سبزوار مانند همشهری فرهیخته خود سید بزرگوار دکتر حسینی، نیازی به معذرتخواهی امثال هاجر چنارانی نداشته و ندارند. با این حال نوشتن این یادداشت ها جهت آگاهی آیندگان و مشخص کردن عیار ابرشهرهای پوشالی و ابرشهرهای واقعی امروز و دیروز ایران ضروری به نظر می رسد.

ابرشهر نیشابور نا معتبر


ابرشهر نیشابور


ابرشهر نیشابور


ابرشهر نیشابور تنها یک توهم تو خالی


  • سبزوار خراسان غربی
  • ۰
  • ۰

نشریات محلی نیشابور سخیف و بی محتوا

اهانت به مسئولان کشور در نشریات محلی نیشابور / بیداد پان نیشابوریسم در شهری با ادعای پوچ ابرشهری


پس از ماجرای شرم آور یکشنبه سیاه نیشابور که یک ماه قبل در فرهنگسرای سیمرغ این شهر اتفاق افتاد و هاجر چنارانی نماینده 75هزارنفر از مردم شهری که ادعای پوچ ابرشهری دارد، با پایه ی میکروفون به یکی از میهمانان شهر خود به جرم سبزواری بودن حمله کرد و با نعره و داد و بیداد میهمان را که اتفاقا یک مقام مسئول رسمی در استان بود و به دعوت خود نیشابوریان به این شهر رفته بود، از تالار بیرون کرد، رویکردی که رسانه های محلی نیشابور اتخاذ کردند، عمدتاً یا سکوت منفعلانه یا حمایت تعصب آمیز و کورکورانه از این رفتار زشت نماینده شهر خود بود تا ثابت کنند در شهری که با ادعاها (بخوانید افاده ها) یفرهنگی و تاریخی خود جان همسایگان را به لب آورده، اتفاقاً چیزی که یافت می نشود، همان فرهنگ است.


این در حالی است که رفتار زشت هاجر چنارانی در همه ایران محکوم شد و حتی رضا رشید پور مجری مشهور برنامه های تلویزیونی ایران در آنتن زنده برنامه صبحگاهی حالا خورشید علناً به نماینده نیشابور گفت: من اگر جای شما بودم عذرخواهی می کردم.


با این حال نیشابوریانی که ظاهرا تعصبات قومیت گرایانه چشم هایشان را کاملا کور کرده و هیچ و کس و هیچ چیز دیگر را جز خودشان آن هم خود غیر واقعی ای که در توهماتشان ساخته اند(ابرشهر!!!) نمی بینند، در روزها و هفته های بعد از وقوع جریانات یکشنبه سیاه نیشابور در رسانه هایشان جریان شرم آور حمایت از اقدامات زشت هاجر چنارانی را به راه انداختند و کار را به جایی رسانیدند که علناً با چپه کشیدن عکس مسئولان و مقامات رسمی استان و نسبت دادن اتهامات سنگینی نظیر «پان سبزواریسم» به آن ها، نشان دادند که از هیچ توهین و بد اخلاقی و افراط و تفریطی در راستای تفکرات و روحیات قومیت گرایانه خود دریغ نمی ورزند.


البته مشاهده اینگونه رفتارها از جانب نیشابور نشان دهنده شدت ضعف و احساس حقارت و خطری است که آنان از رشد و پیشرفت روزافزون دیگر نواحی استان در دل خود احساس می کنند. خصوصا سبزوار که همواره سایه ی بزرگی و عظمتش بر سر نیشابور و نیشابوریان بوده است، در سال های اخیر به بزرگترین ترس و نگرانی متعصبان نیشابوری تبدیل شده است.


از همین رو نیشابوریان با هراس از هرچیزی که به سبزوار و سبزواری ها مربوط می شود، به جنگ آن می شتابند حتی اگر یکی از معاونت های استانداری فردی از اهالی سبزوار باشد. حال آنکه هم در گذشته و هم در حال حاضر بسیار داشته و داریم مدیران کل و معاونان استاندار یا وزیر و معاونان رئیس جمهوری که اصالتاً نیشابوری بوده اند، اما هرگز از جانب سبزواری ها نگاه منفی نسبت به آن ها وجود نداشته است. زیرا نگاه سبزواری ها متکی به تلاش و فکر و همت شخصی و درونی خودشان است نه عوامل بیرونی که بخواهد به پیشرفت آن ها کمک کند یا برعکس جلو آن را بگیرد!


به هرحال پس از سایت های بی محتوا و تفرقه افکن و بی هویتی نظیر روزنه نیشابور، در هفته های اخیر نشریه طنین فردا نیز که یکی دیگر از نشریات زرد محلی نیشابور است، در جدیدترین شماره خود، عکس دکتر سید جواد حسینی معاون سیاسی استاندار خراسان رضوی را که اصالتاً سبزواری است، به صورت واژگون در صفحه اول خود منتشر کرد و اتهام پان سبزواریسم را به وی نسبت داد. حال آنکه خود این نشریه و بسیاری دیگر از نیشابوریان متعصب از جمله هاجر چنارانی در هفته های اخیر خودشان نمونه های بارزی از پان نیشابوریسم افراطی را به نمایش گذاشتند و در چنین شرایطی بسیار عجیب است که بنا به دلایلی واهی دیگران را به پان سبزواریسم متهم می کنند و تازه اگر هم پان سبزواریسمی وجود داشته باشد، در مقابل پان نیشابوریسم افراطی آن ها بسیار قابل تحمل تر و البته ضروری است.


به هرحال وبلاگ گل زیره ضمن محکوم کردن رفتارهای زشت و متعصبانه نیشابوریان افراطی، در اقدامی مقابله ای عکس هاجر چنارانی نماینده غوغاسالار نیشابور را در این مطلب به صورت واژگون منتشر می کند.


هاجر چنارانی و پان نیشابوریسم


هاجر چنارانی نماینده هتاک نیشابور


هاجر چنارانی نماینده نیشابور


هاجر چنارانی نماینده پرخاشگر نیشابور


هاجر چنارانی نماینده نیشابور حامی جریان پان نیشابوریسم



  • سبزوار خراسان غربی